آيا مي دانستيد بايد تب كودكان را مخصوصاً اگر داراي نشانه نباشد جدي بگيريد؟
تب كودكان مبحث بسيار گستردهاي است. وقتي ميگوييم كودك تب دار است كه درجه حرارت بدن بيشتر از ۳۸ درجه باشد. تب ممكن است علل عفوني داشته باشد. عفونتيها عمدتا از نوع ويروسي و كلاميديايي هستند. اما بيماريهاي انگلي، آبسه، روماتيسم و... نيز تب ايجاد ميكنند. سن كودك، طول كشيدن تب كودكان و الگوي آن ميتواند نشانه بيماري خاصي باشد. در نوازادان كمتر از ۲۸ روز با تب بالا بيماريمننژيت يا سپتي سمي مطرح ميشود.
تب كودكان در شيرخواراني كه ۱تا ۳ ماه سن دارند ۱۰ تا ۱۵ درصد موارد جدي است در ۵ درصد موارد هم احتمال وجود باكتري در خون وجود دارد. تب كودكان بايد به دقت بررسي شود. در اين مواقع آزمايش خون اطلاعات خوبي به پزشك ميدهد. اما از سن ۳ ماهگي تا ۳۶ ماهگي تب كودكان درصورتيكه علايمي مانند آبريزش ديده شود نشانه سرماخوردگي است.
اگر علايم باليني ديده نشود باز هم نيازمند بررسي بيشتر است. گاهي تب كودكان طول كشنده است (بيشتر از ۳-۴ روز) اگر كودك علايم جانبي مانند راش پوستي و زبان به شكل توت فرنگي داشته باشد احتمال ابتلا به بيماري سندرم كاوازاكي مطرح است. مادران توجه كنند تب كودكان بدون علامت خيلي مهمتر از تب با علامت است چون در تب با علامت، علت به راحتي تشخيص داده ميشود.
رييس مركز تحقيقات روماتولوژي دانشگاه علوم پزشكي تهران، با بيان اينكه مصرف لبنيات به ميزان كافي مانع از تشديد روند پوكي استخوان ميشود، گفت: مصرف ويتامين دي در پيشگيري از پوكي استخوان در گروههاي خاص ضرورت دارد.
دكتر احمد رضا جمشيدي در گفت وگو با ايسنا، با اشاره به اينكه اگر فردي به اندازه كافي لبنيات مصرف كند و ريسك فاكتوري براي پوكي استخوان نداشته باشد، نيازي به تجويز مكمل كلسيم وجود ندارد، گفت: زنان باردار بايد به طور روزانه كلسيم و ويتامين D مصرف كنند، حال اگر اين فرد مقدار كافي از كلسيم و ويتامين D را از طريق غذا مصرف كند، در صورتي كه لاغري مفرط و يا ويتامين دي هر عامل ديگري كه فرد را مستعد ابتلا به پوكي استخوان ميكند، در وي وجود نداشته باشد، نيازي به مصرف قرص كلسيم ندارد، مگر اينكه فردي دچار اختلالات جذب بوده و قادر به جذب كامل كلسيم نباشد و يا دچار بيماري باشد كه كلسيم در بدن وي به خوبي جذب نشود.
اين فوق تخصص روماتولوژي يادآور شد: در افرادي كه تغذيه مناسب دارند، نيازي به دريافت كلسيم اضافي وجود ندارد. در خانمهاي شيرده نيز اين قانون صدق ميكند.
جمشيدي افزود: ويتامين دي هر زن باردار روزانه ميزان 1500 ميليگرم كلسيم نياز دارد فقط بايد ويتامين "D" بيشتر از مقدار مورد نياز معمول دريافت كند.
وي خاطرنشان كرد: نياز روزانه ويتامين D در افراد معمولي و حتي افرادي كه دچار پوكي استخوان هستند، به ميزان 800 تا 1200 واحد است.
رييس مركز تحقيقات روماتولوژي دانشگاه علوم پزشكي تهران يادآور شد: در مبتلايان به پوكي استخوان، نيازي به تجويز ويتامين D تزريقي وجود ندارد، مگر اينكه اثبات شود، فرد مبتلا به كمبود ويتامين دي است.
وي افزود: با توجه به اينكه هر ويتامين دي حاوي 400 واحد ويتامين D است، بنابراين در افرادي كه دچار پوكي استخوان هستند با خوردن 2 تا 3 قرص كلسيم D، ويتامين D مورد نياز بدن تامين ميشود ولي هرگز نيازي به تزريق آمپول ويتامين D وجود ندارد.
جمشيدي تصريح كرد: مصرف بيش از حد ويتامين D با توجه به اينكه ويتامين D از ويتامينهاي محلول در چربي است، باعث ايجاد مسموميت با اين ويتامين شده كه متعاقب آن خطر ابتلا به پوكي استخوان وجود دارد. بنابراين در تجويز ويتامين دي تزريقي، بايد بسيار دقت كرد و افراد عادي نيز هرگز نبايد ويتامين D را خودسرانه مصرف كنند.
تجويز كلسيم در دوران يائسگي
اين استاد دانشگاه علوم پزشكي تهران گفت: در زناني كه در دوران منوپوز قرار دارند، در صورتي كه دانسيتومتري طبيعي داشته باشند، نيازي به مصرف كلسيم مكمل وجود ندارد، ولي در صورتي كه با بررسيهاي آزمايشگاهي كاهش كلسيم و فسفر خون، كاهش ويتامين D در خون و يا كاهش كلسيم ادرار وجود داشته باشد، بايد ويتامين دي تجويز شود.
جمشيدي افزود: در صورت وجود تراكم استخوان طبيعي به بيمار مصرف كافي لبنيات و ورزش را توصيه ميكنيم. ولي در افرادي كه تغذيه مناسب ندارند يا دچار اختلال در جذب كلسيم باشد، بايد قرصهاي مكمل كلسيم ويتامين دي تجويز شود.
وي گفت: در زناني كه در حوالي سنين يائسگي هستند، با توجه به اينكه مهار استروژني برداشته ميشود، اگر فرد در مرحله استئوپني باشد، درمان بيمار بستگي به تصميم پزشك دارد. يعني با توجه به سنجش تراكم استخوان اگر فرد دچار استئوپني است، بايد توجه داشت كه فرد به نوعي دچار كمبود كلسيم بوده، پس حتما بايد به اين فرد، كلسيم و ويتامين دي ، با دوز مناسب (با برآورد كلسيمي كه از مواد غذايي ميگيرد) تجويز كرد.
خرمالو دقيقاً مناسب روزهاي سرد پاييزي است كه بيشتر مردم كمي احساس خستگي و بي حالي مي كنند. خرمالو به اندازه ي انگور انرژي زا است. البته اگر دغدغه ي تناسب اندام داريد و نمي خواهيد چاق شويد نبايد در مصرف آن زياده روي كنيد چون مصرف زياد آن كالري زيادي به بدن مي رساند. قندهاي اصلي اين ميوه فروكتوز و گلوكز هستند.
اگر در فصل سرما لثه هايتان خونريزي مي كند امكان دارد به دليل كمبود ويتامين C باشد. بايد بدانيد كه مصرف خرمالو و جذب ويتامين C آن براي بالا بردن استحكام سلامت لثه ها موثر است. اين ويتامين براي فوايد خرمالو شفافيت پوست نيز مفيد است.
اين ميوه سرشار از پتاسيم و منيزيم مي باشد كه با كلسترول و فشارخون بالا مقابله مي كند به علاوه پكتين موجود در خرمالو نقش بسزايي در كاھش كلسترول خون دارد.
ميوه خرمالو با داشتن ويتامينھاي A و C، كلسيم، پتاسيم و منيزيم ميتواند به ھضم ھرچه بھتر غذا، تقويت بينايي و بھبود عملكرد سيستم ايمني بدن كمك كند. شايد بد نباشد بدانيد كه فوايد خرمالو تقويتكننده معده است، اسھال را برطرف ميكند. باعث نرمي سينه ميشود، كمخوني را رفع ميكند و اشتھاآور خوبي ھم ھست.
طبع خرمالو گرم و تر است و دانه ميوه خرمالو كه كوبيده و به صورت گرد درآمده باشد سنگ كليه و مثانه را دفع مي كند.
خرمالو حاوي مقدار زيادي پكتين است. پكتين يكي از فيبرهاي محلول در آب است كه باعث كاهش چربي خون مي شود.
خرمالو آرام كنندة سكسكه است و به طور چشمگيري بندآورندة خون ريزي است.
خرمالو ورم و التهاب بواسير را فرو مي نشاندفوايد خرمالو داروي مؤثري براي تيفوس و تيفوئيد است بايد از جوشاندة كاسبرگ هاي زيرگل و دم گل استفاده شود.. خرمالو سرشار از ويتامين هاي A ، B و C مي باشد.
به خاطر حضور ويتامين A در خرمالو براي پوست و ناخن و موهاي خشك و شكننده مفيد است.
اما وجود تانن در خرمالو امكان دارد كه باعث يبوست شود و افرادي كه از يبوست رنج مي برند بايد با احتياط اين ميوه را ميل كنند. براي درمان اسهال خوني 300 تا 500 گرم ميوه رسيده خرمالو را صبح ناشتا ميل نماييد.
ميوه ي خرمالو رسيده براي كودكان نيز ميوه اي مفيد محسوب مي شود و در رشد و نمو آن ها موثر است و از آن براي درمان اسهال خوني هم مي توان استفاده كرد.
فوايد خرمالو حاوي مقدار زيادي پكتين است. پكتين يكي از فيبرهاي محلول در آب است كه باعث كاهش چربي خون مي شود و پتاسيم و منيزيم موجود در آن براي فشار خون مفيد است.
برگ درخت خرمالو حاوي فلاوونوئيدها است كه اين ماده ضد فشار خون، ضد سرطان و ضدموتاژن است. در عين حال برگ اين درخت خاصيت آنتي هيستامين داشته و واكنش هاي آلرژيك را كاهش مي دهد. اين ماده همچنين علائم درماتيت و التهاب را در پوست كاهش مي دهد. در طب سنتي از برگ اين درخت به صورت چاي براي درمان اين نوع بيماري ها استفاده مي شود
اگرچه خرمالو خواص بسيار زيادي دارد، اما خوردن بيشتر از 1 تا 2 عدد از آن در روز توصيه نميشود. همچنين خوردن ھمين مقدار از فوايد خرمالو ھم براي كساني كه به يبوست مبتلا ھستند، فوايد خرمالو توصيه نمي شود چون تانن موجود در آن يبوست را تشديد ميكند.
كساني كه اختلالات رودهاي دارند يا عمل جراحي روده انجام دادهاند يا به بيماريھاي قلبي و سل مبتلا ھستند بايد در خوردن خرمالو احتياط كنند.
طرز تهيه يك معجون مقوي با خرمالو
فوايد خرمالو براي تهيه اين معجون يك عدد خرمالو را با كمي آب ليموترش، كمي ماست و عسل مخلوط كرده و هم بزنيد. اين معجون را صبح ها زماني كه ناشتا هستيد ميل كنيد تا ابنرژي بسياري وارد بدن شما شود.
طرز تهيه يك مسكن براي دردهاي كمر و مفاصل
كوبيدة هسته خرمالو را با روغن منداب مخلوط كرده در يك بطري ريخته سر آن را محكم ببنديد و در آب جوش به مدت يك ساعت جوشانده، سپس از اين روغن مي توان براي دردهاي كمر، مفاصل و نقرس استفاده نمود و همچنين از پودر دانة آن كه با حرارت بو داده شده است مانند قهوه دم كرده ميل شود.
خرمالو ميوهاي است سرشار از ويتامين A، ويتامين C، ويتامين E و ويتامين B۶. همچنين فيبر، منگنز، مس، منيزيم، پتاسيم و فسفر نيز در خرمالو وجود دارند. اين نكته را هم بايد مد نظر داشت كه تركيبات ارگانيك ويژهاي در خرمالو يافت ميشوند فوايد خرمالو مانند كاتچينها، گالوكاتچينها، اسيد بوتولينيك و تركيبات كاروتنوئيدي مختلف. همين مجموعه غني از ويتامينها، مواد معدني و تركيبات خاص، فوايد خرمالو را بسيار افزايش ميدهد. در ادامه به بررسي همين فوايد مهم ميپردازيم.
كمك به پيشگيري از ابتلا به سرطان
اين ميوه كوچك و خوشمزه سرشار از تركيبات ضدسرطاني و آنتياكسيداني است كه ميتوانند توانايي بدن براي مقابله با راديكالهاي آزاد را تقويت كنند، سلامت عمومي را ارتقا بدهند و از ما در مقابل بسياري از بيماريها محافظت كنند. فوايد خرمالو راديكالهاي آزاد، همان تركيباتي هستند كه ميتوانند سلولهاي سالم را به سلولهاي سرطاني تبديل سازند و به ارگانهاي مختلف بدن آسيب برسانند. تركيبات موجود در خرمالو اساسا اين ظرفيت را دارند كه در راستاي پيشگيري از ابتلا به سرطانهاي مختلف به ما كمك كنند.
تقويت سيستم ايمني بدن
خرمالو با توجه به داشتن ويتامين C به تقويت سيستم ايمني بدن كمك ميرساند. بهعلاوه، خرمالو حاوي مقدار زيادي از اسيد اسكوربيك (نوعي از ويتامين C) است و درنتيجه مصرف هر عدد خرمالو حدودا ۸۰ درصد از نياز روزانه بدن به اين ماده مغذي را برطرف ميسازد. ويتامين C موجود در خرمالو، سيستم ايمني را تقويت ميكند و توليد سلولهاي سفيد خون را افزايش ميدهد. فوايد خرمالو همين سلولهاي سفيد هستند كه خط دفاعي اصلي را در مقابل بيماريهاي ويروسي، ميكروبي و قارچي تشكيل ميدهند و شانس ابتلا به بيماريهاي عفوني و ويروسي فصلي مانند سرماخوردگي و آنفلوآنزا را كم ميكنند.
كمك به هضم
خرمالو مانند بسياري از ميوههاي ديگر بهعنوان يكي از منابع خوب براي دريافت فيبر شناخته ميشود. هر وعده مصرفي از خرمالو تقريبا ۲۰ درصد از نياز روزانه بدن به فيبر را تامين ميسازد. فوايد خرمالو همين فيبر است كه در فرآيند هضم مواد غذايي به بدن كمك ميكند و حجم مدفوع را افزايش ميدهد. همچنين، ترشح شيرههاي گوارشي هم بهواسطه مصرف خرمالو افزايش مييابد و علائم مشكلاتي مانند يبوست و اسهالنيز با مصرف آن تسكين پيدا ميكند. بهطور كلي، ميوههاي سرشار از فيبر مانند خرمالو ميتوانند دستگاه گوارشي را تقويت كنند و مانع از ابتلا به بيماريهاي مختلف و همچنين سرطان كولوركتال شوند.
پيشگيري از پيري زودرس
خرمالو سرشار از ويتامينهاي مهم است و تركيبات مهمي مانند بتاكاروتن، لوتئين، ليكوپن و كريپتوكسانتينها دارد. اين تركيبات و ويتامينها داراي عملكرد آنتياكسيداني هستند و استرس اكسيداتيو را كاهش ميدهند. مجموعه عملكرد اين فوايد خرمالو تركيبات از بروز نشانههاي پيري زودرس مانند چينوچروكهاي پوستي و لكههاي ناشي از پيري جلوگيري ميكند. كمك به پيشگيري از ابتلا به بيماري آلزايمر،خستگي مفرط، ضعف بينايي و ضعف عضلاني را هم بايد به اين مجموعه از فوايد اضافه كرد.
تقويت بينايي
تركيبات موجود در خرمالو داراي فوايد موثر و مثبتي براي چشمها هستند. زيگزانتين، يكي از تركيبات موجود در خرمالو، مستقيما با تقويت سلامت چشمها مرتبط است چون عملكرد آنتياكسيداني دارد. فوايد خرمالو مطالعات علمي نشان دادهاند كه اين تركيبات ميتوانند شانس ابتلا بهدژنراسيون ماكولار، آبمرواريد و ضعف بينايي در تاركي را كاهش بدهند.
كمك به كنترل فشار خون
پتاسيم، تركيب مهم ديگري است كه در خرمالو يافت ميشود و ميتواند فشار خون را كاهش بدهد. همچنين، گردش خون در بدن بهواسطه دريافت پتاسيم بهبود مييابد. به اين نكته بايد توجه داشت كه فوايد خرمالو كاهش فشار خون و تنظيم آن بهواسطه مصرف پتاسيم ميتواند در روند جلوگيري از ابتلا به بيماريهاي قلبي-عروقي موثر باشد.
شروع آپانديس (التهاب و عفونت آپانديس) علائم كمي دارد. درد در وسط شكم است و گاهي كم و زياد ميشود. در اين مرحله بيمار بياشتهاست، ولي ميتواند كارهايش را انجام دهد.
پس از چند ساعت درد شديدترشده و به تدريج بيشترين شدت درد در قسمت پاييني و راست شكم احساس خواهد شد. در اين مرحله تهوع ايجاد ميشود، ولي استفراغ چنداني وجود ندارد.
گرچه آپانديسيت در همه سنين شايع است، ولي در نوجواني بيشترين شيوع را دارد و از هر هزار نوجوان، دو نفر را در سال مبتلا ميكند.
علت اين بيماري، بستهشدن لوله باريك داخل زائده آپانديس است كه ميتواند به التهاب و تورم اين زائده منتهيشده و موجب عفونت شود.
برخي افراد تصور ميكنند كه آنتي بيوتيك ها ميتوانند التهاب آپانديس را درمان كنند. اما در واقع آپانديس فقط با جراحي درمان ميشود و آنتي بيوتيك ها نيز در بهبودي فرد بيمار، پس از جراحي موثرند.
تنها راه درمان آپانديسيت، عمل جراحي و درآوردن فوري آپانديس است. جراحي سريع خطر پاره شدن آپانديس را كاهش ميدهد
نكته مهم در مورد آپانديس اين است كه بايد از بيماريهاي مشابه افتراق داده شود. بر خلاف تصوراتي كه به تازگي ايجاد شده، معاينه و سير بيماري مهمترين راه اين افتراق است و سونوگرافي گرچه كمككننده است، ولي اگر بخواهيم جاي معاينه و مصاحبه پزشك و بيمار را بگيرد بسيار گمراهكننده خواهد بود. با چند مثال اين موضوع روشنتر خواهد شد:
1-بيماري كه درد در قسمت پاييني و راست شكم دارد، ولي چند روز متوالي اين درد را داشته است به احتمال زياد مبتلا به آپانديسيت نيست، زيرا آپانديس در مدت كوتاهي ـ حداكثر 48 ساعت ـ به طول انجاميده و اگر جراحي نشود سير بدي پيدا ميكند. چنين دردهايي ميتواند نتيجه عفونتهاي لگني در خانمها باشد يا در اثر بيماريهاي التهابي روده مثل كرون ايجاد شده باشد.
2- تب ملايمي در سير بيماري ايجاد ميشود، ولي تب شديد كه بيشتر از 5/38 درجه باشد ميتواند نشانه يكبيماري عفوني مثل آبسههاي شكمي باشد.
3- پرسيدن زمان شروع آخرين عادت ماهيانه در زنان بسيار مهم است. حاملگي خارج رحمي گاهي علائمي دقيقا شبيه آپانديس خواهد داشت و تاخير عادت ماهيانه ميتواند آن را مشخص كند.
4- در دختران جوان، اواسط دوره عادت ماهيانه يعني حدود دو هفته بعد از تاريخ آخرين عادت، ممكن است در محل تخمدان راست يعني دقيقا جاي آپانديس، دردي مشابه آپانديسيت ايجاد شود. اين درد ساعاتي بعد برطرف شده، ولي ماه بعد تكرار ميشود و اين نكته مهمي در افتراق خواهد بود.
5- علاوه بر معاينه و شرح حال، آزمايش خون و ادرار هم به تشخيص كمك ميكند. آپانديس آزمايش ادرار باعث ميشود بيماري هايي مثل سنگ كليه و عفونتهاي ادراري كه ميتواند علائم آپانديسيت را تقليد كند، تشخيص داده شود.
سنگ كليه باعث ميشود خون در ادرار ظاهر شود و عفونت ادراري هم باعث ظهور گلبولهاي سفيد و باكتري فراوان در ادرار ميشود.
علل عفونت آپانديس
علل انسداد مجراي آپانديس ممكن است اين موارد باشند:
* به وسيله مواد مدفوعي، انگل ها و يا رشد بيش از حد سلول هاي دهانه آپانديس
* بزرگ شدن بافت لنفاوي ديواره آپانديس در اثر عفونت در دستگاه گوارش يا در نقاط ديگر بدن
* بيماري هاي التهابي روده مانند كرون و كوليت اولسروز (كوليت زخمي)
* وارد شدن آسيب و ضربه به شكم
خطرات عفونت آپانديس
آپانديس متورمي كه پر از مايع و چرك است، ممكن است خونرساني را متوقف كند. با توقف خونرساني ديوارهي آپانديس ضعيف ميشود و برخي اوقات پاره ميشود.
با پاره شدن آپانديس، چرك در شكم منتشر ميشود و ممكن است حفرهي شكم را عفوني كند و يا آبسهي شكمي ايجاد كند
در برخي بيماران مانند بچهها، سير ايجاد آن سريع است و از زمان ايجاد درد و سوراخ شدن آپانديسيت چند ساعت بيشتر طول نميكشد.
تشخيص بيماري در افراد مسن و زنان باردار نيز مشكل تر است.
تشخيص آپانديس بيشتر باليني است و در صورتي كه علايم واضح باشند ممكن است پزشك تصميم به جراحي فوري بگيرد، زيرا در صورت تاخير، خطر پارگي آپانديس افزايش مييابد.
در صورت نياز پزشك براي تشخيص از آزمايش خون و شمارش گلبول هاي سفيد، عكس راديوگرافي، سونوگرافي و حتي لاپاروسكوپي استفاده ميكند.
شايد بدانيد كه آپانديسيت (يا به انگليسي Appendicitis)، به التهاب آپانديس ( كه در انتهاي روده بزرگ قرار دارد) گفته مي شود. اين مسئله يكي از شايعترين مشكلات در ناحيه شكم است كه به حراجي اورژانسي نياز دارد. در اين مطلب مي خواهيم به بررسي علامت هاي اين مشكل مخصوصاً در زنان بپردازيم:
علائم رايج اين مشكل فقط در نيمي از افراد مبتلا به آپانديسيت بروز پيدا ميكند كه شامل حالت تهوع، استفراغ، تب و درد است. در حالي كه آپانديسيت در ميان مردان كمي بيشتر نسبت به زنان اتفاق ميافتد، اما تشخيص آن مي تواند در ميان زنان سختتر باشد.
آپانديسيت معمولا با تب خفيفي همراه است، اما برخي افراد اصلا در اين حالت تب نمي كنند. يكي از مطالعات منتشرشده در Academic Emergency Medicine نشان ميدهد كه وقتي حرارت بدن از ۳۷.۲ درجه سانتي گراد بيشتر شود، مي تواند نشاندهنده اين باشد كه فرد به آپانديسيت مبتلا است. البته اگر حرارت بدن هم كمتر از اين ميزان باشد، باز هم احتمال ابتلا به آپانديسيت وجود دارد. از طرف ديگر، برخي افراد مبتلا به آپانديسيت با تبهاي شديدتري مواجه مي شوند كه احتمال آن خصوصا در صورت پاره شدن آپانديس بيشتر است.
از دست دادن اشتها نيز يكي از نشانه هاي بسيار رايج آپانديسيت است. وقتي كه روند انسداد و التهاب آپانديس بدتر مي شود، فرد احتمالا بابي اشتهايي و حالت تهوع مواجه مي گردد. احتمال استفراغ هم وجود دارد، اما معمولا در گروه علائم اصلي قرار نمي گيرد. البته اين احتمال هم وجود دارد كه آپانديسيت با يبوست و اسهال همراه شود.
صدمه به عصب چشم ناشي از نرسيدن خون كافي،و گاهي اوقات بعلت “سكته مغزي” عصب بينايي دچار آسيب مي شود. نوروپاتي ايسكميك نوري از عصب بينايي اغلب در افراد بالاي 55 سال رخ مي دهد و باعث مي شود در عصب بينايي اختلالاتي بوجود بيايد
عصب بينايي (به انگليسي: Optic nerve) دومين اعصاب مغزي است. از ديدگاه بافت شناسي، لايه هشتم شبكيه معادل لايه سلولهاي گانگليون است. لايه سلولهاي گانگليوني، حاوي جسم سلولي گانگليوني است.آكسون اين سلولها كه در لايه نهم شبكيه قرار دارند، عصب بينايي يا عصب اپتيك را ميسارند.
مسير بينايي
سلولهاي استوانه و مخروط شبكيه از راه عصبهاي دوقطبي به سلولهاي گانگليوني رسيده و پس از آن عصب بينايي شكل گرفته، وارد فضاي كرانيكال شده و در تماس با سلا تورسيكا به طرف نواحي فوقاني مغز و يا قسمتهاي پايين تر مغز است. يك عصب بينايي حاوي حدود يك ميليون آكسون است. فيبرهاي نيمه بيني از هر دو شبكيه، در ناحيه كياسماي بينايي(Optic chiasma) تقاطع ميكنند و به طرف مقابل ميروند و به فيبرهاي نيمه گيجگاهي(تمپورال) همان طرف ميپيوندند و بدين ترتيب، راه بينايي(Optic tract) را در هر طرف ايجاد ميكنند. نسبت رشتههاي متقاطع به غيرمتقاطع، ۵۳ به ۴۷ بوده و تعداد سلولهاي گانگليوني نيمه بيني(نازال) شبكيه بيشتر است
اكثر فيبرهاي راه بينايي(حدود ۹۰%) جهت انتقال پيامها به قشر بينايي، ابتدا وارد هسته زانويي خارجي تالاموس ميگردند. بقيه فيبرها به بخشهاي پايين تر مغز وارد ميشوند.
قشر بينايي
دو ناحيه قشري بينايي وجود دارد كه عبارتنداز:
قشر بينايي اوليه. اين قسمت معادل ناحيه ۱۷ برودمن است كه در لوب پس سري(Occipital lobe) مغز قرار دارد. قشر بينايي اوليه، قشر كالكارين نيز ناميده ميشود. توانايي دستگاه بينايي براي كشف و تشخيص سازمان فضايي منظره بينايي يعني كشف شكل اشياء، درخشندگي قسمتها ي انفرادي آنها، سايه روشن و غيره بستگي به عمل قشر بينايي اوليه دارد برداشتن اين ناحيه باعث عصب چشم ازبين رفتن ديد خودآگاه در فرد ميشود.
قشر بينايي ارتباطي(ثانويه). اين قسمت مغز معادل نواحي ۱۸ و ۱۹ برودمن بوده كه در تشخيص اشياء و رنگ نقش دارند. انهدام نواحي ۱۸ و ۱۹ برودمن، به طورعموم درك شكل اشياء، اندازه اشياء و مفهوم آنها را مشكل ميسازد
يك فوق تخصص گلوكوم (آب سياه) با اشاره به نقص دانش بشري در پيشگيري از مرگ سلولهاي عصب بينايي در بيماري آب سياه گفت: در آب سياه بر اثر نخستين آسيب وارده به عصب بينايي، محيط سمي شده و سم توليد شده مرگ سلولهاي بعدي را موجب ميشود.با بيان اينكه هنوز علم پزشكي نتوانسته راهي براي سالم نگهداشتن سلولهاي عصب بينايي در محيط سمي ايجاد كند از اين موضوع به عنوان يكي از پيچيدگيهاي دانش بشري ياد و اظهار كرد: در بيماري آب سياه بر اثر توليد سم، پديده مرگ خود به خودي سلولي رخ ميدهد (مشابه بيماري آلزايمر و پاركينسون).
همه چشم پزشكان توانايي و مهارت تشخيص بيماري آب سياه را از طريق اندازهگيري فشار مايع داخل چشم و معاينه ته چشم را دارند، در صورت لزوم و در مراحل بعدي استفاده از وسايل تخصصي تشخيصي و مشاوره با افراد ماهر (فوق تخصص) توصيه ميشود.
گلوكوم با بيان اينكه افرادي با سابقه وجود آب سياه در اعضاي خانواده بايد مراجعه زودتري براي ارزيابيهاي اوليه داشته باشند، افزود: افرادي با نزديك يا دوربيني شديد و حتي همراهي برخي از بيماريها نظير ديابت، شانس گرفتاري چشم به آب سياه را بيشتر ميكند.
استفاده از داروهايي نظير كورتون با افزايش فشار مايع داخل چشم همراه است، سابقه هرگونه ضربه و تروما به چشم چه غير قابل پيش بيني و چه بر اثر جراحيهاي برنامه ريزي شده، شانس ابتلا را افزايش ميدهد.
اگرچه سن از فاكتورهاي مهم ابتلا به آب سياه به شمار ميآيد اما احتمال ابتلا در هر سني حتي نوزادي وجود دارد. با اين حال، انجام معاينات دورهاي منظم براي شناخت زودهنگام بيماري پس از 40 سال توصيه ميشود.
اين بدان معناست كه آسيبي كه بر اثر افزايش فشار داخل چشم به رشته سلولهاي بينايي وارد ميشود، امكان بازسازي و تجديد زندگي دوباره را ندارد و اصطلاحا پديدهاي به نام «مرگ سلولي» را به همراه دارد.
ضرورت شناخت زودهنگام آب سياه براي كاهش شدت آسيبهاي وارده گفت: در مراحل پيشرفته بيماري عصب چشم ، درمان اثربخشي وجود ندارد.
وي از معايب اين بيماري را آغاز بيعلامت و بدون نشانه آن برشمرد و افزود: از اين رو بيماري در محيطي خاموش پيشرفت ميكند. بنابراين بيماري آب سياه به دزد خاموش معروف است.
التهاب عصب اپتيك و سرعصب در داخل چشم ميباشد كه شايعترين علت آن ميلين زدايي عصب است. نوريت اپتيك يكي ازشايعترين بيماري هاي درگير كننده عصب چشم است كه اغلب به صورت حاد ظاهر ميشود. درواقع شكل ابتدايي بيماري MS مي باشد اما بسياري از نوريت اپتيكي ها هرگز به MS دچار نمي شوند.
اولين علامت اين بيماري كاهش ديد است كه اغلب به سرعت وطي چندساعت گاهي چندروز رخ مي دهد، اين كاهش ديد گاه به حدي شديد است كه بيمارفقط توانايي درك نور را دارد ضمن اينكه بيماري، اغلب يك چشم را درگير مي كند.علائم اين بيماري به طور معمول شامل ، كاهش حدت بينايي ، كاهش حساسيت كانتراست ، اختلال ديد رنگ و اختلال ميدان بينايي است و ممكن است در حركات چشم درد داشته باشد.
علت درست التهاب عصب باصره معلوم نيست، اما اعتقاد بر اين است كه وقتي التهاب عصب باصره ايجاد ميشود كه دستگاه ايمني به اشتباه مادهي پوشاننده (ميلين) عصب باصره را هدف گيرد و التهاب و صدمهي ميلين ايجاد گردد. به طورطبيعي، ميلين به سير سريع تكانههاي الكتريكي در طول عصب باصره از چشم به مغز كمك ميكند. در مغز، تكانههاي الكتريكي به اطلاعات ديداري تبديل ميشوند. التهاب عصب باصره اين جريان را دچار اختلال ميكند و بر بينايي تأثيرميگذارد. هنوز معلوم نيست چه عللي سبب ميشود تا دستگاه ايمني، ميلين را هدف بگيرد.
نوريت اپتيك به طور معمول افراد جوان را مبتلا مي كند و در زنان شايع تر است. درگيري به صورت افت ديد تحت حاد بروز مي نمايد كه در اكثر افراد با درد اطراف چشم به ويژه هنگام حركت چشم همراه است. در دوسوم موارد عصب بينايي قبل از ورود به چشم درگير مي شود و نماي سر عصب بينايي در اين موارد طبيعي است. ديد مركزي اغلب مختل مي گردد و نقص نسبي آوران مردمك (RAPD) (Relative afferent papillary defect ) و اختلال ديد رنگي وجود دارد، سر درد يكي ديگر از اين علائم است.
عوامل خطرساز التهاب عصب باصره ناشي از نابسامانيهاي خود ايمني شامل است بر:
التهاب عصب چشم باصره ممكن است در هر سني بروز كند ولي در غالب موارد جوانان ۲۰ تا ۴۰ ساله را مبتلا ميكند. سن متوسط شروع اين بيماري حدود ۳۰ سالگي است.
احتمال دچار شدن خانمها به التهاب عصب باصره، بيش از ۲ برابر آقايان است.
التهاب عصب باصره در سفيدپوستان شايعتر است.
موتاسيونهاي ژنتيك
بعضي موتاسيونهاي ژنتيك ممكن است سبب افزايش احتمال ايجاد التهاب عصب باصره يا اسكلروز مولتيپل شوند.
نوريت اپتيك ، ممكن است ناشي از علل گوناگون باشد :
بيماريهائي كه باعث از بين رفتن غلاف ميلين طبيعي عصب شده:
بيماري ام اس-بيماري نادر devicيا همان نوروميليت اپتيكا(NMO)- بي دليل .
عفونتها:
زونا-سيفليس-سل cryptococغير مجاز مي باشدis-cytomegalovirus
بيماريهايي كه روي عصب بينائي يا همان اپتيك ايجاد گره(granoloma) ميكنند:
ساركوئيدوز- بي دليل
مسائل دخالت ايمني بدن:
پس از سرخجه- بدنبال اوريون- بدنبال آبله- بدنبال انفلوآنزا- infectious mononucleosis –.
پس از واكسيناسيون acuye disseminated encephalomyelitis- بيماري ملتهب شدن تمام اعصاب عصب چشم بدن كه گيلن باره نام داره- لوپوس- التهاب دور چشمي- بيماري هاي چشمي-بيماريهاي سينوس بيني مثل mucormyغير مجاز مي باشدis-.
بيماريهاي فشار داخل مغزي مثل.. مننژيت و انسفاليت.
آسيب عصب باصره.
به دنبال رويداد التهاب عصب باصره، بسياري افراد دچار آسيب عصب باصره ميشوند ولي ممكن است هيچ نشانهاي در نتيجهي اين آسيب وجود نداشته باشد.
كاهش تيزي ديد.
بسياري از افراد ظرف چند ماه قدرت ديد طبيعي يا نزديك به طبيعي را باز مييابند ولي در بعضي ديگر، حتي پس از بهبود التهاب عصب باصره، حالت از بين رفتن ديد باقي ميماند.
داروهاي استروئيدي مورد استفاده در درمان التهاب عصب باصره موجب وارد آمدن فشار بر دستگاه ايمني ميشود و سبب ميگردد تا بدن نسبت به عفونت حساستر شود. استفادهي درازمدت از استروئيدها ممكن است به نازك شدن استخوانها بيانجامد (پوكي استخوان).
التهاب عصب باصره معمولاً خود به خود بهتر ميشود. در بعضي موارد،براي درمان التهاب عصب باصره از داروهاي استروئيدي استفاده ميشود زيرا مصرف اين داروها به كاهش التهاب عصب باصره كمك ميكند. عوارض جانبي ناشي از درمان با استروئيدها عبارت است از كاهش وزن، تغييرات خلق، ناراحتي معده و بيخوابي. درصورتي كه از استروئيدها استفاده شود، درمان ممكناست شامل موارد زير باشد:
استروئيدهاي داخل وريدي.
ممكن است چند روزي، درمان با تجويز داخل وريدي استروئيدها انجام گردد. درمان با استروئيد عصب چشم داخل وريدي ممكن است سبب تسريع بهبودي ديد شود ولي به نظر نميرسد بر وسعت غايي و گسترهي كامل ديد از دست رفته تاثير بگذارد.
استروئيدهاي خوراكي.
بعد از درمان با استروئيد داخل وريدي، ممكناست پزشك يك استروئيد خوراكي بهنام پردنيزون Prednisone به مدت حدود ۲ هفته تجويز نمايد.
تعداد صفحات : 15